نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, توسط alireza | 1 نظر
اینجا حریم من است...
حریم قلب کوچکم...
قفس تنهایی من...
و حرفهایه نگفته ام...
من در این قفس به معنای عشق رسیده ام...
و در این سکوت اشک ریخته ام...
و به تنهایی خویش اعتراف میکنم ...
کسی دلش برایم نسوزد...
من این قفس را دوست دارم و تنهایم را...
و حال این بزرگترین سرمایه من است...
که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ...
میخواهم برایــت تنهــــایی را معنــی کنم !
در شهر کنار خیابانی ایستاده ای هوایی سرد صدای همهمه مردم
سیگار سیگار انتظـار....
به خودت می آیی....
یادت می آید نه کســی است که از راه بی آید....
نه دستی که بازوهایت را بگیرد.....
نه صدایی که میان این همهمه ها اسمت را صدا کند....!
تنهــــــــــــــــا شدم
آنقدر كه انگار نه انگار
با آينه آراسته ام دور و برم را
...
نظرات شما عزیزان:
خیلی زیبا بود قابل تحسینه